توضیح‌دادنی نیست؛ منی که «رضا امیرخانی» و نوشته‌هاشو دوست دارم، چه طور تا امسال صبوری کردم «بیوتن» روبه‌روی چشام خاک بخوره. وقتی هم به دست گرفتمو خوندم‌ش، درباره‌ش ننوشتم. این نوشته حال‌مو خوب توصیف کرده. هرچند مفصل نوشته -که من هم یه جاهایی‌شو سرسری خوندمو یه جاهایی‌شو چند باره و عمیق- اما بعضی عبارت‌هاش عین ِ احساس‌مه به «من ِ او» و «بیوتن».