نامهای اداری مینویسم تا در لایههای مدیریتی سازمان قِل بخورد. آنچه پرهیز میکنم و نمینویسم مهمتر است.
نامهای اداری مینویسم تا در لایههای مدیریتی سازمان قِل بخورد. آنچه پرهیز میکنم و نمینویسم مهمتر است.
همت و پشتکار را از شیطان بیاموزم؛ که هرگز از گمراهی ِ من ناامید نشده و کم نگذاشته است. تا آخرین لحظۀ عمرم تلاش میکند محروم شوم.
بگویی: «طوری درس بخونو کار کن که اگه روزی رژیم برگشت به شاهنشاهی، اِنقده متخصص و کارآمد باشی که تو رو لازم داشته باشن.» میگویم:
«دوست دارم طوری درس بخونمو کار کنم که اگه روزی رژیم برگشت به شاهنشاهی، حیرون بمونن زنده بذارنَم یا بکشنَم؛ و در هر دو حالت احساس ِ غبن کنن.»
همچوناین:
برنامهنویسهای وب از اون ناتوهایی هستن که الوعده وفا تو کارشون نیست!
حزبلهاشون -به قول الیاس– از قرتیهاشون بدتر!
…والا!
بگویی: «باز چارتا کشور ِ جهانسومی و مفلوک (غیر متعهدها) رو دور ِ خودتون جمع کردین که چی؟»، میگویم:
«غیر متعهدها ۱۲۰ کشورن؛ شما از اونایی هستید که فقط پولدارها رو آدم میشمرن؟!»
همچوناین:
بگویی… میگویم… (۱)
جخ فهمیدهم ایران رو هماین افغانیها ساختند.
بگویی: «این چه انقلابیست که اینهمه بزرگانش -سرآخر- با آن در افتادند یا چپ افتادند!؟»، میگویم:
«این چه اسلامیست که اینهمه بزرگانِ صدرش با حق در افتادند یا چپ افتادند!؟»
گونۀ خاصی از متأهلها وجود دارند که توشون خودشونو سوزونده؛ بیرونشون دیگرون رو!
گونۀ خاصی از متأهلها وجود دارند که مجرد میزیند!
زندهگی نه بردنییه، نه باختنی؛
ساختنییه؛
«ساختن» هم به معنای بنا کردن و هم به معنای کنار اومدن.
باید ساخت.