https://twitter.com/ehsan_soltani/status/913089651614867457

موضوع: از دیگران
تاريخ: چهارشنبه، 27 سپتامبر ، 2017

 

 

“در مصر، قانون آزادانهٔ طلاق اسلامی، بارها سبب تغییر کیش مسیحیانی بوده است که زیر سیطرهٔ قانون قبطی، از جدا شدن از همسرانشان منع می‌شده‌اند، مگر در اوضاع اضطراری و اغلب اثبات‌ناپذیر. در سال ۲۰۰۵ وقتی زن ناراضی یکی از متنفذان قبطی برای جدا شدن از شوهرش مسلمان شد، رسوایی به‌بار آمد.”

 

 

 

[مسجد پروانه: سفر دختری آمریکایی به عشق و مسلمانی، جی.ویلو ویلسون، ترجمهٔ محسن بدره، نشر آرما، چاپ دوم، ۱۳۹۴، ص ۸۹]

 

 

 

 

از هم‌این کتاب:

(+) پس بینواها برا چی روزه می‌گیرن؟

(+) رزق

 

موضوع: فیش‌برداری‌‌های منظور دار
تاريخ: چهارشنبه، 27 سپتامبر ، 2017

 

https://twitter.com/NMorshedzade/status/887347380441493504

موضوع: از دیگران
تاريخ: چهارشنبه، 27 سپتامبر ، 2017

 

 

 

یادداشتی از   محسن حسام مظاهری:

 

 

“سایه‌ی شوم سیاست بر زندگی
به‌بهانه‌ی انتشار کتاب «سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند»

 

 

«سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند»، روایت تلخی‌های تمام‌ناشدنی تحمیلی‌ِ سیاست بر زندگی است. کتابِ خاطرات یک فرمانده‌ی ارتش عراق به‌نام سرتیپ قیس صبیح الزیدی (با اسم مستعار «یوسف زبیدی»). یک نظامیِ ‌خلبان ارتش عراق از خانواده‌ای که میانه‌ی خوبی با صدام ندارد.

 

الزیدی را سودای عشق از وادی هنر به نظامی‌گری می‌کشاند. عشقی ناکام که گویا تلخی‌اش تا امروز در کام او مانده است. در سال‌های جنگ ایران و عراق، الزیدی در ارتش است، اما حتی‌الامکان از حضور در جنگ پرهیز دارد. دو برادرش به ایران فرار می‌کنند و پناهنده می‌شوند. در اواخر جنگ با کویت، الزیدی به‌سبب تخطی نظامی و ترک اعتراض‌آمیز محل مأموریت، به اعدام محکوم می‌شود و او ناگزیر به ایران فرار ‌می‌کند. این اما پایان سختی‌های زندگی‌ الزیدی نیست، بلکه آغازی دیگر است.

 

تجربه‌ی الزیدی از سال‌ها اقامت و کار در ایران، تجربه‌ی تلخ و گزنده‌ای است. پر است از پیش‌آمدهای ناخوشایند که بخشی‌شان محصول اختلافات او با دیگر عراقی‌های ساکن ایران به‌ویژه وابستگان «حزب الدعوه» و «سپاه بدر» و «مجلس اعلا» است و هزینه‌ای که او می‌خواسته برای استقلالش از این سازمان‌ها بپردازد، و بخشی هم محصول قوانین و شرایط دشوار و غیرمنطقی پناهندگی و مهاجرت در ایران. موضوعی که ما چون تجربه‌اش نکرده‌ایم، از آن بی‌خبریم و نمی‌دانیم فشارهای به‌ظاهر قانونی چقدر می‌تواند زندگی را برای یک تبعه‌ی پناهنده یا مهاجر در ایران طاقت‌فرسا کند.

 

الزیدی درعین نظامی‌بودن، یک نقاش است و در سال‌های اقامتش در ایران، از راه تصویرگری مجلات کودک و نوجوان ارتزاق می‌کند. سقوط صدام و بازگشت الزیدی به عراق، آغاز فصل تازه‌ای از مصائب زندگی اوست. توصیف او از وضعیت آشفته‌ی اداره‌ی سازمان‌های دولتی و نظامی در عراق پساصدام، خواندنی و بدیع است. تصویر جامعه‌ای که شیرازه‌اش پاشیده شده. تصویر فردای یک زیروروشدن. که با تصویر ایرانِ پساانقلاب شباهت‌ها، و به‌جهت حضور عامل خارجی (نیروهای آمریکایی) تفاوت‌هایی دارد.

 

این کتاب، به‌تازگی و پس از رفع موانعی که در صدور مجوزش پیش آمد و نهایتاً هم به حذف برخی مطالب انجامید، منتشر شده است. مطالعه‌ی آن را در این ایام که هفته‌ی دفاع مقدس است، به‌خصوص به علاقمندان و پژوهشگران حوزه‌ها‌ی مهاجرت، انقلاب و جنگ پیشنهاد می‌کنم.

 

*

 

 

سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند
(خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)
فاطیما فاطری
اصفهان: نشر آرما، 1396.”

 

 

 

 

موضوع: از دیگران
تاريخ: سه‌شنبه، 26 سپتامبر ، 2017

 

https://twitter.com/razmandeh1367/status/912615975715049473

موضوع: از دیگران
تاريخ: سه‌شنبه، 26 سپتامبر ، 2017

 

https://twitter.com/hossen_asade/status/912335095196819457

موضوع: از دیگران
تاريخ: سه‌شنبه، 26 سپتامبر ، 2017

 

https://www.instagram.com/p/BZft0sjl6bd/

موضوع: از دیگران
تاريخ: سه‌شنبه، 26 سپتامبر ، 2017

 

https://www.instagram.com/p/BZZLWPGlubO/

موضوع: از دیگران
تاريخ: یکشنبه، 24 سپتامبر ، 2017

 

https://www.instagram.com/p/BZZKuGLjF8m/

موضوع: از دیگران
تاريخ: یکشنبه، 24 سپتامبر ، 2017

 

https://www.instagram.com/p/BZZEn9wAoKQ/

موضوع: از دیگران
تاريخ: شنبه، 23 سپتامبر ، 2017

 
 

24 نوامبر 22

تجربه‌ی سینما رفتن با دخترکم برای من تجربه‌ی تازه و نویی‌یه. پیش‌تر وسط‌های هفته و توی خلوتی رفته بودیم سینما. این‌بار که وارد لابیِ سینما شدیمو جمعیت رو دیدم، با خودم فکر کردم ضدحال می‌شه و با این‌همه خانواده و بچه، لابد نمی‌شه درست فیلم دید؛ اما تجربه‌ی معرکه‌ای بود.

 

در شرایطِ پمپاژِ یأس و نفرت، جنگِ بی‌امانِ خصم، و عمل‌کردِ انتقادبرانگیزِ مدیرانِ کشور، من حالا با دخترکم در یه سالن سینما به فیلم‌دیدن نشستیمو هر چند دقیقه صدای خنده‌ی معصومانه‌ی قریب به صد کودک فضا رو پر می‌کنه.

 

در تاریک‌روشنِ سینما هر از گاهی به چهره‌ی دخترکم سیر نگاه می‌کنم که محوِ فیلمه و از سِحرِ سینما مسحور.

 

تجربه‌ی فیلم‌دیدن با بچه‌ها تجربه‌ی ناب و روح‌بخشی‌یه. اصن هم‌نشینی و هم‌بازی شدن با کودکان، نشاط‌آور و حیات‌بخشه.

 

اخیراً با دوستی که هر دو سخت درگیرِ کاریم و با مدیریت‌های بی‌عمل و بدعمل، چالشی مستمر و فرسوده‌کننده داریم، صحبت می‌کردم؛ که ای رفیق! بیش‌تر با بچه‌ت وقت بگذرون و بذار فطرتِ زلال‌شون این سرخورده‌گی‌های ناشی از سر و کله زدن با بی‌شعوریِ مسؤولین رو بشوره ببره…

 
 

مهدی پیچک؛ پیچک سر به هوا's bookshelf: read

جهان هولوگرافیک
did not like it
https://www.instagram.com/p/BjqO7apnIl-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1b24p51z3g6jq
tagged: never
کابوس تهمت و جنایت
اگر به هر دلیلی خواستید کتابی از #چخوف بخوانید" بیخیال کتاب کابوس، تهمت و جنایت بشوید. برای درک داستان های این کتاب، آشنایی با سبک زندگی، فرهنگ و روابط کلیسای ارتدکس و اسقف ها در زمان روسیه ی تزاری واجب است." https://www.instagram.co...
tagged: never
خاطرات سفیر
liked it
کتاب «خاطرات سفیر» نوشتهٔ خانم نیلوفر شادمهری رو که خوندم، غرق در خاطرات جوونی‌ها‌م شدم. قریب به اتفاق مطالب‌شو توی هم‌اون وبلاگ‌شون خونده بودم. از پایان‌ش خوش‌م نیومد. زیادی غلیظ بود. نگارشِ متن‌شم گه‌گاه توی ذوق می‌زد. مدتی نیست که ق...
پستچی
it was ok
زرد. آبکی؛ ولی طعم‌دار.
قصه ها و تصاویر
really liked it
این ازجمله کادوهایی بود که برای تولد خواهرزاده‌م خریدم. http://www.30book.ir/Book/56900/مجموعه-قصه-های-سوته-یف-16جلدی%20نخستین نسخه‌ای که خریدم چاپ نشر نخستین بود. ساده و بامزه بود. مفاهیمی چون صبر، کمک، ایثار و فداکاری، هم‌کاری، قناعت و...

goodreads.com