سبب ِ این نوشته، حرفای دودینگهاوسه که: «اگه این افتخارآمیزه، غلط میکنید به موافقتنامه پاریس گیر بدید» و «چه چاره جز شادی».
تو بیانیۀ اکتبر 2003ی تهران، ایران متعهد میشه برای چن هفته غنیسازیشو معلق کنه. چاهار ماه بعد تو موافقتنامۀ بروکسل، علاوه بر تعهد به ادامۀ تعلیق، ساخت قطعات و مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها رو هم معلق میکنه. تا میرسیم به موافقتنامۀ پاریس. مطالب گیومهها رو که به نقل از مفاد توافقنامۀ پاریس نقل میکنم، خوب مزمزه کنین ببینین تلخیشو چهقدر احساس میکنین. اینبار ایران علاوه بر پذیرش ادامۀ تعلیق، بازم افزایش دامنۀ تعلیق رو پذیرفته و تعهد کرده در ِ همۀ فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و بازفرآوریشو تخته کنه: «شامل ساخت و واردات سانتریفیوژهای گازی و قطعات آنها، مونتاژ، نصب، آزمایش یا ادارۀ سانتریفیوژهای گازی، کار در مورد جداسازی پلوتونیوم یا ساخت یا ادارۀ هر تأسیسات جداسازی پلوتونیوم و تمامی آزمایشهای مرتبط با تولید در هرنوع تأسیسات تبدیل اورانیوم». یعنی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد! به این ترتیب حتـا یوسیاف ِ اصفهان که هیچ ربطی به غنیسازی نداره هم تعطیل شد.
خندهدارترشو بگم؟ اینکه «حفظ تعلیق، مادامی که مذاکرات در مورد یک موافقتنامۀ ترتیبات دراز مدت که مورد قبول طرفین باشد پیگیری میشود، ضروری خواهد بود»؛ مذاکره دربارۀ چی؟ دربارۀ «مباحث سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فناوری، مبارزه با تروریسم، پیوستن به سازمان تجارت جهانی، موافقتنامۀ تجارت و همکاری» و قلنبه سلمبههای دیگهای از این قبیل. یعنی «مذاکره برای مذاکره». خودمونیش یعنی «مذاکرهبـازی»! یعنی بشین تا زیر پاهات علف سبز شه!
خب حالا فکر میکنین وقتی ایران این تعهدات تعجبآور رو پذیرفت، طرف ِ غربی چه واکنشی نشون داد؟ چن روز پس از امضای توافقنامۀ پاریس، شورای حکام آژانس، قطعنامهای رو علیه ایران صادر کرد که «پادمان علاوه بر درخواست برای تصویب پروتکل الحاقی، از سیاست پنهانکاری ایران تا اکتبر 2003 اظهار نگرانی جدی میکند» و «از ایران میخواهد تا به عنوان اقدام اعتمادساز، اجازۀ دسترسی به هر مکانی که آژانس ضروری میداند اعطا نماید» (+).
من نمیدونم کی به موافقتنامۀ پاریس گیـر داده بود که چنین واکنشی از دودینگهاوس رو برانگیخته؛ ولی خب شما قضاوت کنین؛ شما هم میگید «غلط میکنید به موافقتنامۀ پاریس گیر بدید»؟!!
و اما بیانیۀ تهران-برزیل-ترکیه؛ اول از همه تأکید کنم چیزی که تو تهران به امضا رسید «بیانیه»س و همونطور که تو مفادش اومده، در صورتی که گروه وین با این بیانیه اعلام موافقت کنه، قابلیت توافقنامه پیدا میکنه. من فکر میکنم امریکا تن به این بیانیه نمیده و تهران بی اون که امتیازی داده باشه ضرب شست خوبی به طرف غربی زده و به این بهانه باز زمان میگیره. اینها به نظر من تدبیره.
چالش هستهای غربیها با ایران بر سر «غنیسازی» و «چرخۀ سوخت» بوده و تو این سالهای اخیر با مقاومت و تدبیر، زمان مورد نیـاز از غربیها گرفته شد تا به غنیسازی مطلوب برسیم و چرخۀ سوخت رو تکمیل کنیم. هنوزم دعوا بر سر تعلیق غنیسازی و چرخۀ سوخته. و به نظر من بیانیۀ تهران هم در همین راستا قابل تحلیله. با این که این توانایی کسب شده، اما هنوز از طرف غربیها محل مناقشهس. اگه گروه وین تن به این بیانیه بده، همونطور که تو اولین بند بیانیه اومده، غنیسازی و چرخۀ سوخت برای اولین بار از طرف غربیها به رسمیت شناخته میشه و این گام بلندییه؛ چیزی که تو این سالها و با وجود همۀ تلاشها عقیم مونده. توجه دارید که تو چاهار قطعنامۀ پیشین شورای امنیت بر تعلیق غنیسازی چه قدر تأکید شده؟ درصورت موافقت گروه وین با این بیانیه، عملاً تحریمها و قطعنامههایی که شورای امنیت تو این مدت صادر میکرده، نقض میشه.
در ضمن، تو این بیانیه هیچ حرفی دربارۀ تعلیق غنیسازی 3.5 درصد و حتـا 20 درصد مطرح نشده. با مطالعۀ بیانیۀ تهران متوجه میشیم جملهها و عبارتها طوری انتخاب شده که انگار از موضوع تعلیق غنیسازی گذشتیم و دربارهش با کسی مذاکره نمیکنیم؛ این در حالییه که مدتهاست غربیها به بحث تعلیق به چشم پیششرط مذاکره نگاه میکنن. حالا این بیانیه به امضای برزیل و ترکیه که از اعضای شورای امنیت هستن در اومده و شرط شده مبنای توافق با گروه وین، همین حرفهاست.
تو بند سوم بیانیه حتـا فراتر از بحث تأمین سوخت رفته و بحث لزوم همکاری برای ساخت نیروگاه و رآکتورهای تحقیقاتی رو پیش کشیده. یه نگاهی به توافقنامههای بروکسل و پاریس بندازید تا متوجه بشید این بند ِ تهاجمی کجا و اون بندهای خفتبار کجا. هرچند همه میدونیم غربیها پرهیز میکنن به این چیزا تن بدن؛ ولی تأکید بر عبور از مباحثی چون غنیسازی و چرخۀ سوخت -که تا حالا هم دعوا سر همین چیزا بوده- و طرح مذاکره دربارۀ ساخت نیروگاه و رآکتور، اونم تو بیانیهای که تأکید شده گروه وین باید باهاش موافقت کنه، جسارتآمیزه.
تو بند چاهارم برای اولین باره که تو یه سند رسمی آورده شده طرف غربی باید از تقابل، تهدید و صدور بیانیه علیه ایران دست برداره؛ و شرط شده گروه وین باید اینو قبول کنه تا بشه بشینیم دربارۀ تبادل سوخت مذاکره کنیم. این حرکت به جلو نیست؟ لازمه لحن بیانیههای سالهای پیش، نظیر بیانیۀ سعدآباد(+) رو یادآوری کنم تا اهمیت این لحن جسورانه به چشم بیاد؟
همونطور که تو بیانیۀ تهران اومده، وقتی گروه وین تعهدشونو نسبت به شرایط و نکات این بیانیه اعلام کنن، ایران آمادۀ مذاکره خواهد بود. جمهوری اسلامی قبول کرده 1200 کیلوگرم اورانیوم 3.5 درصدشو «در مالکیت ایران در ترکیه» و «با نظارت ایران و آژانس» به «امانت» بذاره. «در صورتی که مفاد این بیانیه مورد توجه و احترام طرف مقابل قرار نگیرد ترکیه تعهد میکند به عنوان یک حق مادۀ L.E.U را بر حسب درخواست ایران بدون هیچ قید و شرطی و به سرعت به ایران برگشت دهد».
اینجا چن تا حرف هست؛ بعضی گفتن 1200 کیلوگرم همۀ ذخیرۀ ماست و ما داریم دست خودمونو خالی میکنیم. تا جایی که من اطلاع دارم این حرف درست نیست؛ همون زمان (اکتبر 2009) که امریکا میگفت ایران باید این مقدار رو تحویل روسیه بده، همون مقامات امریکایی و اروپایی اعلام میکردن این مقدار، 80 درصد ذخیرۀ ایرانه. امروز کارشناسها و مقامات ایرانی تو اظهاراتشون میگن این مقدار، کمتر از 50 درصد ذخیرۀ مواد غنیسازی شدۀ ایرانه. دلیلشم معلومه؛ ما تو این مدت غنیسازی میکردیم. تازه اگه از من بپرسید میگم ذخیرۀ ما پیشتر از این حرفاست و آقایون مصالح رو در نظر میگیرن که میزان واقعی ذخایر رو اعلام نمیکنن. هنوز هم این روند برقراره و ما غنیسازیمونو متوقف نمیکنیم. نه تنها 3.5 درصد، بلکه با غنای 20 درصد. همین فروردین، صفحههای سوخت ِ 20 درصد غنی شدۀ صنعتی به نمایش گذاشته شد(+). یعنی فقط مونده این صفحهها رو به صورت پودر در بیاریم و تمام. این یه روند توقفناپذیره.
از من اگه بپرسن کو تضمین، با وجود همۀ نقاط مثبت این بیانیه، میگم چه تضمینی بالاتر از این میخواین که ما خودمون داریم سوخت تولید و غنیسازی میکنیم. روسیه بعد از کلی معطلی، کی سوخت نیروگاه بوشهر رو وارد ایران کرد؟ وقتی که دید کارخانۀ تولید سوخت ِ اصفهان داره فعالیت میکنه و ما خودمون به سوخت مورد نیازمون دست پیدا کردیم.
حرف دیگهای که زده شده اینه که چرا ترکیه. چه طور به ترکیه اعتماد کنیم؟ به نظرم بحث ما از همون اول «اعتماد» بوده؛ وگرنه ما با تبادل سوخت مشکلی نداشتیم. مشکلی که داشتیم این بود که اعتماد نداشتیم. ترکیه گزینۀ خوبییه. ارادۀ سیاسی حاکم بر ترکیه رو ملاحظه کنین. تو قضیۀ غزه با وجود همۀ فشارهای غرب، ترکیه ایستاد. مبادلات تجاری و اقتصادی و حتا امنیتی ما با ترکیه بینظیره. ما تو شمال عراق بارها با ترکیه عملیات مشترک انجام دادیم. کدوم مطلعی منکر عطش فوقالعادۀ ترکیه برای بازی کردن ِ نقش مؤثر و جدی تو مناسبات بینالمللییه؟ تقلای ترکیه به خصوص تو سالهای اخیر برای کسب جایگاهی تأثیرگذار و تعیینکننده، قابل انکاره؟ اگه طرف ِ ما روسیه یا فرانسه تو اون سر دنیا بود باز یه چیزی، ولی ترکیه که همین بغل ماست؛ هر وخ بخوایم میتونیم گوششو بپیچونیمو بهش ضربه بزنیم. اینو ترکها خوب متوجه هستن.
فارغ از همۀ این حرفها، واقعیت اینه که کشورهای در حال توسعه، کشورهای عضو پیمان عدم تعهد، کشورهای مستقل اسلامی، همه چشمشون به ایرانه. اینی که از ایران حمایت میکنن، عاشق چشم و ابروی ایران که نیستن! واقعیت رو درک کردن که اگه ایران تو این عرصه زمین بخوره، راه برای اونا هم بسته میشه؛ و اگه ایران بتونه این سد رو بشکنه، اونا هم میتونن تو این زمینه وارد گود بشن. ترکیه هم همین طوره.
خب! فعلاً که این فقط یه بیانیهس و باید منتظر موند. اما حالا در حد همون بیانیه، میشه بهم بگید اینهمه گام مثبت توی این بیانیه هست، در قبالش ایران چه تعهدی داده؟ تو این بیانیه هیچ الزامی برای ایران غیر از مذاکره با گروه وین وجود نداره. غیر از اینه؟
واسه همینه که «باراک اوباما رییس جمهور آمریکا روز دوشنبه اعلام کرد که بیانیه امضا شده میان ایران، برزیل و ترکیه وی را قانع نکرده است، زیرا آنها (برزیل و ترکیه) در متقاعد کردن ایران به تعلیق غنیسازی اورانیوم شکست خوردهاند.»(+)
واسه همینه که به قول گاردین: «آیا چیزی هم باقی ماند که ایران در بیانیه تهران به آن نرسد؟»(+) یا به قول واشینگتنپست: «بیانیه سهجانبه تهران، کودتای دیپلماتیک ایران علیه آمریکا بود.»(+)
در بین اظهارت نظرهای داخلی، حرفهای صادق خرازی برام جالب بود. با این که از لحاظ حزبی اصلاحطلبه، اما منافع ملی رو خوب تشخیص میده و تو زد و بندهای جناحی هضمشده نظر نمیده: «بیانیه تهران نشانه هوشیاری مسؤولان است؛ همه گروهها از آن حمایت کنند»(+)
دربارۀ این بیانیه، لینک و خبر که زیاده؛ ولی با اشاره به اظهارات سیدحسن نصرالله نوشتهمو ختم میکنم که: «وجود کشور ترکيه در اين پيمان اهميت زيادی دارد هر چند که برزيل هم حضور مهمی در اين توافق دارد. اگر خواستيد به اهميت اين پيمان پی ببريد کافی است که عقيم ماندن بهانههای اسراييل و ترس و نگرانی اين رژيم و کشورهای اروپایی را نگاه کنيد.»(+)