“مسعود سفیری: آیا در طی سالهایی که جنابعالی در ریاست جمهوری کشور بودید تماسهای دیپلماتیک بین مقامات دو کشور [ایران و امریکا] برقرار بود یا این پیغامها را یک کشور ثالثی میآورد؟ مثلاً در مورد گروگانهای امریکایی در لبنان.
آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی:
ما مواضع خود را در مصاحبهها میگفتیم. احتیاجی به پیغام و روابط دیپلماتیک نبود، اما در مورد گروگانهای آمریکایی در لبنان، تورگوت اوزال از ترکیه، دبیر کل سازمان ملل متحد آقای خاویر پرز دکوئیار و نخستوزیر ژاپن با ما صحبت کردند که شما از نفوذ خودتان در لبنان استفاده کنید و مشکل گروگانهای آمریکا را حل کنید، و وعده هم دادند که اگر این کار انجام شود آمریکا اقدامات بزرگی به نفع ایران خواهد کرد.
ما خیلی زحمت کشیدیم تا توانستیم گروگانگیرها را قانع و این مسئله را حل کنیم. این کار آسانی نبود. پیدا کردن گروگانگیرها و یافتن راهی برای مذاکره با آنان طولانی و سخت بود. حزبالله لبنان در این راه به ما کمک کرد. ولی به محض اینکه قضیه تمام شد آمریکا به جای اینکه به آن وعدههایی که داده بود عمل کند طلبکار هم شد. پیامهای آمریکا معمولاً از طریق سفارت سوییس، که حافظ منافع آمریکا در ایران است، میرسید.
مسعود سفیری: در قضیۀ مک فارلین، جنابعالی به یک چهرۀ بینالمللی تبدیل شده بودید، طرف مقابل مک فارلین بود، طرف ایرانی هاشمی رفسنجانی، که در خبرها بهعنوان مرد شمارۀ 2 ایران یاد میشد و آن حادثه را ایرانگیت نامگذاری کردند. مک فارلین چگونه به ایران آمد و چه کسانی در این چند ساعتی که مک فارلین در تهران بود، با او مذاکره کردند؟ چگونه این حادثه به اطلاع رهبر انقلاب رسید؟ چگونه به این صورت، یک کشور یا یک دولت ممکن است تصمیمگیری کند و پاسخ بدهد و بعد هنوز سایۀ این اتفاق نه بهعنوان یک نوع رابطۀ همکاری یا آغاز بازنگری در روابط کشور، بلکه بهعنوان سایۀ منفی در روابط دو کشور وجود داشته باشد؟
هاشمی رفسنجانی: من آن موقع مصاحبه کردم و جزییات را گفتم.
مسعود سفیری: شما در مورد مک فارلین با ایرانیها مصاحبه نکردید.
هاشمی رفسنجانی: چرا مصاحبه کردم.
مسعود سفیری: من اگر اشتباه نکنم شما یکبار با مایک والاس مصاحبه کردید.
هاشمی رفسنجانی: یک مصاحبۀ عمومی انجام دادم و در آن مصاحبه، انجیل ارسالی آقای ریگان را به خبرنگاران نشان دادم. حتماً آن مصاحبه را ببینید. الان جزییات سفر مک فارلین دقیقاً یادم نیست. به دستور امام یک سخنرانی هم در مقابل مجلس انجام دادم، در همان روزی که قضیۀ مک فارلین در مجلۀ الشراع لبنان منتشر شد.
مسعود سفیری: معمولاً لبنانیها در قضایای ایران پیشتاز بودند.
هاشمی رفسنجانی: این خبر را از ایران داده بودند.
مسعود سفیری: بعدها گفته شد که این خبر توسط گروه سیدمهدی هاشمی در اختیار لبنانیها گذاشته شد.
هاشمی رفسنجانی: حالا من نمیخواهم آن بحث را باز کنم. قضیۀ مک فارلین به این صورت پیش آمد که ما گاهی بعضی از سلاحهای مورد نیاز را از بازار سیاه و به قیمت گرانتری میخریدیم. دلالهایی مدعی شدند که آمریکاییها حاضرند اینها را به مقدار زیاد و به قیمت کارخانه به ایران بفروشند.
مسعود سفیری: شما در آن زمان فرمانده جنگ بودید؟
هاشمی رفسنجانی: بله، من فرماندۀ جنگ بودم. این وسایل توسط مأموران ما خریداری میشد. وزارت دفاع و وزارت سپاه مسئول خریدها بودند. چند محموله هم خریده بودند. در مقابلش هم ما برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان تلاش میکردیم. پیغام دادند چرا خرده خرده، بیایید یکجا و انبوه عمل کنیم. گویا یکی از رابطهای آنها یک ایرانی به نام قربانیفر بود. رابطین آمریکا مدعی بودند که شخص رئیس جمهور و رئیس مجلس آمریکا پشتیبان این معامله هستند. اما در ایران عدهای از مأموران ما طبق روال طبیعی با آنها معامله میکردند.
مسعود سفیری: ولی زیر نظر شما کار میکردند؟
هاشمی رفسنجانی: من هم مطلع بودم. در مواردی که معاملات اینگونه حساسیت سیاسی داشت با امام مطرح میکردیم و در جلسۀ سران قوه تصمیمگیریهای لازم را میگرفتیم.
وقتی صحبت خرید کلی مطرح شد، قضیۀ مک فارلین پیش آمد. البته به ما نگفتند که مک فارلین میآید، گفته بودند دو سه نفر میآیند که اختیارات دارند، اسم دیگری هم داده بودند و گذرنامههای عوضی گرفته بودند.
مسعود سفیری: گذرنامۀ ایرلندی.
هاشمی رفسنجانی: بله. به فرودگاه که رسیدند ما فهمیدیم که مک فارلین هم در میان آنان است. یک نظر این بود که آنان را به کشور راه ندهیم و از فرودگاه برگردند. نظر دیگر این بود که چون برخلاف قانون وارد کشور شدهاند، بازداشت شوند. چند ساعتی در فرودگاه معطل شدند. سرانجام با مشورتهایی که انجام شد در یکی از هتلها مستقر شدند و دو سه نفر از مدیران ما با آنان صحبت کردند. جزییات را میتوانید در سخنرانی و مصاحبۀ من که در همان تاریخ انجام شده، ببینید.
مسعود سفیری: نمیخواهید اسم ببرید؟
هاشمی رفسنجانی: شاید خودشان راضی نباشند.
مسعود سفیری: فکر نمیکنم بالاتر از تشخیص شما، تشخیصی وجود داشته باشد.
هاشمی رفسنجانی: اگر آنان راضی نباشند اخلاقاً درست نیست که من اسم ببرم. اگر علاقمند بودند خودشان میگویند.
آمریکاییها در همین مورد نیز خلاف قرار عمل کرده بودند، یعنی موشکها و لامپهای رادار که آورده بودند کمتر از مقدار توافق شده با طرفهای ایرانی بود. علاوه بر این، مقداری موشک هاگ آورده بودند که آرم اسرائیل داشت، که نپذیرفتیم و قیمت محمولهها را هم گرانتر حساب کرده بودند. البته ما محاسبه کردیم و مبالغ اضافی را نپرداختیم. مذاکراتشان در اینجا شکست خورد. آنان اصرار داشتند که اول همۀ گروگانها آزاد شوند و پس از آن کارشان را ادامه بدهند. پذیرفتن این تقاضا برای ما مشکل بود، چون گروگانها دست ما نبودند و ما قدرتی نداشتیم. باید میرفتیم تلاش میکردیم. باید یک موردی را پیدا میکردیم و پس از مذاکرات طولانی و اقدامات زیاد، آزاد میشدند. به هر حال مذاکرات به نتیجه نرسید و آنان رفتند. ضمناً معلوم شد یک اسرائیلی هم همراهشان است که این هم تخلف محسوب میشد. بعد که قضیه در مجلۀ الشراع لبنان منتشر شد امام فرمودند: همه چیز را به مردم بگویید تا به حال محرمانه بود ولی حالا باید مردم حقیقت را بدانند و دنیا هم بداند قضیه چه بوده است. همان روز در مقابل مجلس سخنرانی کردم، آن سخنرانی را ببینید.
مسعود سفیری: بله، حتماً.
هاشمی رفسنجانی: من در آن سخنرانی جزییات و حقایق را همانگونه که بود گفتم و بعد هم یک مصاحبۀ مطبوعاتی گذاشتم. آمریکاییها در مخمصه افتادند و برای رئیس جمهوری آمریکا مسئلۀ افتضاحی شد، چون میگفتند به ایران سلاح نمیفرشند، که فروختند، در مورد گروگانها میگفتند مذاکره نمیکنند، که کردند. این مسئله بعضی از سیاستهای آنان را به هم زده بود، بهعلاوه از این پول به مخالفان دولت نیکاراگوا داده بودند که تخلف دیگری بود و این موضوع در آمریکا تبدیل به اصطلاح «ایرانگیت» شد. حزب مخالف هم از این مسئله برای فشار به رئیس جمهوری استفاده کرد. آنان برای پیگیری موضوع کمیسیون تشکیل دادند، کمیسیون گزارش خود را ارائه داد اما هدف اصلی کمیسیون این بود که مسئله را به نحوی ختم کند.
وقتی کمیسیون گزارش خود را منتشر کرد، در گزارش آنها مواردی نادرست دیده میشد لذا یادداشتهایی در ایران تهیه شد و حقایق موضوع در آن مطرح کردید، که در حال حاضر به صورت یک کتاب بزرگ چاپ شده موجود است. منظورم این است که آنجا هم آمریکا حسن نیت نشان نداد. یک جریانی شروع شده بود که گروگانهای آمریکایی آزاد میشدند و ما هم مقداری اسلحه گرفتیم، و در دفاع از ملت، کشور و انقلاب از آنها استفاده کردیم. به نظر من این مقطع تاریخی با تمام جزییاتش یک دورۀ افتخارآمیزی است، منتها ما نخواستیم بهرهبرداری سیاسی کنیم، یا از این موضوع استفادههای داخلی کنیم، فقط در آن حدی که لازم بود مردم مطلع شوند گفتیم.”
![](http://pichakisarbehava.persiangig.com/image/Cheloketab/100px/haghighatha%20va%20maslahatha.jpg)
[حقیقتها و مصلحتها؛ گفتوگو با هاشمی رفسنجانی، مسعود سفیری، نشر نی، صص61-65]
از هماین کتاب:
(+) ما مهندس بازرگان را پیشنهاد دادیم، امام گفتند اینها حزبیاند
(+) تقابل ِ اعضای روحانی ِ شورای انقلاب و نهضت آزادی دربارۀ بنیصدر
(+) امام خمینی که فرمود استعفای آقایانِ نهضتی و ملی را میپذیرد، جا خوردند