نه چون اهل خطا بودیم، رسوا ساختی ما را
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را

 

ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می‌کردند
ملائک راست می‌گفتند، اما ساختی ما را

 

که باور می‌کند با اینکه از آغاز می‌دیدی
که منکر می‌شویم آخر خودت را، ساختی ما را

 

به ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچۀ «اهل تماشا» ساختی ما را!

 

به جای شکر، گاهی صخره‌ها در گریه می‌گویند
چرا سیلی‌خور امواج دریا ساختی ما را؟

 

دل آزردگانت را به دام آتش افکندی
به خاکستر نشاندی، سوختی تا ساختی ما را!

 

                                                            فاضل نظری

 

موضوع: گزیده شعر
تاريخ: دوشنبه، 29 ژوئن ، 2009

 

 

در هیچ مصیبتی این‌قدر رنج نکشیدم که برای این عقد.

الهی شکر!

 

موضوع: شخصی
تاريخ: دوشنبه، 29 ژوئن ، 2009

 

امروز تو متروی تهران-کرج عمیقاً دریافتم نویسندۀ خوب باید به طرز هنرمندانه‌ای «فضول» باشه. رسمی و ماست‌مالی شده‌ش می‌شه «مهارت کنج‌کاوی».

 

موضوع: شخصی
تاريخ: سه‌شنبه، 23 ژوئن ، 2009

 

وقتی نظام سیاسی، سیستم فاضلاب درست حسابی‌ای نداشته باشه، بعضی چیـزا بعضی جاها گیـر می‌کنه دیگه!

 

موضوع: سرگیجه‌های یک دیوانه
تاريخ: جمعه، 19 ژوئن ، 2009

 

 

حیـران ِ بـازی ِ بزرگـان

موضوع: عکس‌نوشت
تاريخ: جمعه، 19 ژوئن ، 2009

 

آخ اگه بدونی چه حس دل‌پذیری داره وقتی متوجه می‌شی وبلاگی به‌ت لینک داده و نخواسته یا نتونسته توصیفی برات بنویسه!

 

موضوع: شخصی
تاريخ: پنج‌شنبه، 18 ژوئن ، 2009

 

ویدیوی جالبی دیدم پیرامون احتمال حضور CIA در اغتشاشات اخیـر ایران. دیدنی‌یه. البته انگلیسی‌یه و زیرنویس نداره، گفته باشم!

 

 

 

موضوع: فیلم، تئاتر، کلیپ، سیماجون و ‌اینـا
تاريخ: پنج‌شنبه، 18 ژوئن ، 2009

 

عطش و علاقه‌مو به عکس نتونستم تو عکس‌نوشت‌هام جمع کنم؛ این شد که عکس‌بـازی رو راه انداختم.

 

موضوع: شخصی
تاريخ: سه‌شنبه، 9 ژوئن ، 2009

 

بازار  هنرمند

زمان با اهل معنا در عناده

و بازار هنرمندان کساده

خداوندا! اگر مدرک ملاکه

چرا پیغمبر تو بی‌سواده؟!

 

 

پروا پیشه

به دنیا مرد ِ پروا پیشه کمتر

چه بسیارند با اندیشه کمتر

خوشا ریشی اگر با ریشه باشد

بسا ریشا ز پشم شیشه کمتر

 

 

بی‌پرسش و پاسخ

دلا بی‌پرسش و پاسخ، شب و روز

چو شمعی دم مزن می‌ساز و می‌سوز

به جای لعن و نفرین بر سیاهی

چراغی را به تاریکی برافروز

 

 

مبادا!

مبادا سفرۀ کس خشک و خالی

مبادا طی شود با بی‌خیالی

اگر آدم نگیرد دست آدم

چه فرقی می‌کند با نقش قالی

 

 

مگو با عاقلان

اگر عاشق، اسیر ِ یک نگاهه

اگر روزش مثال شب سیاهه

مگو با عاقلان این نکته هرگز!

که کوه فهم‌شان کمتر ز کاهه

 

 

آرزو

نمی‌خواهم چو اقیانوس باشم

که بر هر ساحلی پابوس باشم

ولی خواهم غریقی را ز توفان

شبی سوسوی یک فانوس باشم

 

 

نفس یاغی

دلم بتخانه شد، یا رب، خلیلی!

طریق عشق را پیری، دلیلی!

دگر فرعون ِ نفسم سخت یاغی‌ست

خداوندا، کلیمی! رود نیلی!

 

                                                                           امیرعلی مصدق

 

پی‌نوشت: این دوبیتی‌ها رو از کتاب با اجازۀ عشق(گزیده اشعار امیرعلی مصدق) انتخاب کردم.

 

موضوع: گزیده شعر
تاريخ: دوشنبه، 1 ژوئن ، 2009

 
 

24 نوامبر 22

تجربه‌ی سینما رفتن با دخترکم برای من تجربه‌ی تازه و نویی‌یه. پیش‌تر وسط‌های هفته و توی خلوتی رفته بودیم سینما. این‌بار که وارد لابیِ سینما شدیمو جمعیت رو دیدم، با خودم فکر کردم ضدحال می‌شه و با این‌همه خانواده و بچه، لابد نمی‌شه درست فیلم دید؛ اما تجربه‌ی معرکه‌ای بود.

 

در شرایطِ پمپاژِ یأس و نفرت، جنگِ بی‌امانِ خصم، و عمل‌کردِ انتقادبرانگیزِ مدیرانِ کشور، من حالا با دخترکم در یه سالن سینما به فیلم‌دیدن نشستیمو هر چند دقیقه صدای خنده‌ی معصومانه‌ی قریب به صد کودک فضا رو پر می‌کنه.

 

در تاریک‌روشنِ سینما هر از گاهی به چهره‌ی دخترکم سیر نگاه می‌کنم که محوِ فیلمه و از سِحرِ سینما مسحور.

 

تجربه‌ی فیلم‌دیدن با بچه‌ها تجربه‌ی ناب و روح‌بخشی‌یه. اصن هم‌نشینی و هم‌بازی شدن با کودکان، نشاط‌آور و حیات‌بخشه.

 

اخیراً با دوستی که هر دو سخت درگیرِ کاریم و با مدیریت‌های بی‌عمل و بدعمل، چالشی مستمر و فرسوده‌کننده داریم، صحبت می‌کردم؛ که ای رفیق! بیش‌تر با بچه‌ت وقت بگذرون و بذار فطرتِ زلال‌شون این سرخورده‌گی‌های ناشی از سر و کله زدن با بی‌شعوریِ مسؤولین رو بشوره ببره…

 
 

مهدی پیچک؛ پیچک سر به هوا's bookshelf: read

جهان هولوگرافیک
did not like it
https://www.instagram.com/p/BjqO7apnIl-/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=1b24p51z3g6jq
tagged: never
کابوس تهمت و جنایت
اگر به هر دلیلی خواستید کتابی از #چخوف بخوانید" بیخیال کتاب کابوس، تهمت و جنایت بشوید. برای درک داستان های این کتاب، آشنایی با سبک زندگی، فرهنگ و روابط کلیسای ارتدکس و اسقف ها در زمان روسیه ی تزاری واجب است." https://www.instagram.co...
tagged: never
خاطرات سفیر
liked it
کتاب «خاطرات سفیر» نوشتهٔ خانم نیلوفر شادمهری رو که خوندم، غرق در خاطرات جوونی‌ها‌م شدم. قریب به اتفاق مطالب‌شو توی هم‌اون وبلاگ‌شون خونده بودم. از پایان‌ش خوش‌م نیومد. زیادی غلیظ بود. نگارشِ متن‌شم گه‌گاه توی ذوق می‌زد. مدتی نیست که ق...
پستچی
it was ok
زرد. آبکی؛ ولی طعم‌دار.
قصه ها و تصاویر
really liked it
این ازجمله کادوهایی بود که برای تولد خواهرزاده‌م خریدم. http://www.30book.ir/Book/56900/مجموعه-قصه-های-سوته-یف-16جلدی%20نخستین نسخه‌ای که خریدم چاپ نشر نخستین بود. ساده و بامزه بود. مفاهیمی چون صبر، کمک، ایثار و فداکاری، هم‌کاری، قناعت و...

goodreads.com