“اینکه بعضی فتنۀ 88 را برای کشور و نظام خطرناکتر از جنگ تحمیلی دانستهاند، سخنی گزاف نیست. در جنگ تحمیلی ما با دشمن خارجی شناخته شدهای چون رژیم بعثی صدام مواجه بودیم که اهداف او برای آشنا و غریبه روشن بود اما در فتنۀ 88 -که اگر مهار نمیشد میتوانست بنیانهای انسجام و اتحاد را در کشور ویران کند و نظام را بر لبۀ پرتگاهی بسیار خطرناک قرار دهد- با نیروهای داخلی و اغلب در درون نظام مواجه شدیم که یا از سر تحلیل غلط و یا فریبخوردگی و یا از سر غرضورزی، دست به طغیان در برابر قانون و ساختارهای رسمی و قانونی نظام زده بودند و شاید خود متوجه نبودند که چه بازی خطرناکی را علیه کیان نظام و کشور شروع کردهاند.
البته فتنۀ 88 با جنگ تحمیلی در یک امر مشترک بودند و آن اینکه در این فتنه همانند جنگ تحمیلی همۀ دشمنان و بدخواهان ایران و جمهوری اسلامی پشت سر جریان مهاجم و فتنهگر قرار گرفته بودند و سودای فروپاشی از درون جمهوری اسلامی را در سر میپروراندند.
شاید یکی از نکات مغفول برای جریان فتنه -که عمدتا در بین اصلاحطلبان بودند- این بود که آنها تصور میکردند در صورت شکست جمهوری اسلامی ایران -که آرزوی 35 سالۀ آمریکا و غرب و اسرائیل است- آنان جایگزین و بدیل مورد نظر این قدرتها برای به دست گرفتن حاکمیت در ایران خواهند بود، در صورتی که بسیار واضح است که آمریکا و غرب به کمتر از جریانهای متخاصمی چون منافقین و سلطنتطلبان رضایت نخواهند داد و آنان که کمترین عرق دینی و حتی ملی دارند، جایی در رژیم آلترناتیو جمهوری اسلامی نخواهند داشت.
توجه به این امر می تواند برای همۀ کسانی که داعیۀ خودی بودن و عرق ملی و مذهبی دارند، بسیار تاملبرانگیز و درس آموز باشد. بهخصوص برای آنهایی که با وجود این ادعاها به گونهای حرکت و فعالیت سیاسی میکنند که اغلب چارچوبهای قانونی و مشروع و مردمی نظام را نادیده میگیرند و آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر براندازی حرکت میکنند.
و اما نکتۀ دیگری که در فتنۀ 88 قابل تامل است، ظهور دوبارۀ امداد الهی -که از آغاز انقلاب تا به امروز مصداق داشته است- در نجات کشور و نظام و دستاوردهای شهیدان گرانقدر انقلاب اسلامی بود.
در شرایطی که جریانی داخلی و متعلق به نظام، به ایجاد شبههای که دستمایۀ یک فتنه شد، دست زد و بخش قابل توجهی از جامعه را گرفتار خود کرد و دشمنان مسلح به انواع رسانه را پشت سر خود قرار داد، تنها یک اتفاق ویژه از نوع امدادهای غیبی و آسمانی میتوانست شعلههای رو به گسترش فتنه را مهار کند و نه تمهیدات عادی و معمولی. البته در این میان مدیریت متین و در عین حال مسلط و قدرتمند رهبری معظم انقلاب نیز نقشی شگرف و غیر قابل انکار داشت؛ اگر چه بروز چنین مدیریتی خود مصداقی از عنایات الهی و توجهات ویژۀ حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) در حق فقیه جامعالشرایط حاکمی بود که منصب نیابت عامۀ آن حضرت را دارد.
در تایید این نکته باید به فرازی از توقیع شریف حضرت -روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء- خطاب به شیخ مفید (نایب عام آن حضرت) اشاره کنیم که فرمود:
«إِنّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُراعاتِکُمْ وَ لا ناسینَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْداءُ فَاتَّقُوا الله جَلَّ جَلالُه / ما در رعایت حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، که اگر جز این بود گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان، شما را ریشه کن مىکردند. پس تقوای الهی پیشه کنید» (بحارالانوار، ج53، ص175)“
[هفتهنامۀ پنجره، شمارۀ ۲۲۲، ۶ دی ۱۳۹۳، ص21]