دکتر علیرضا زاکانی:
“… روز سهشنبه 26 خرداد با آقای موسوی در دفتر کارشان در خیابان پاستور دیدار داشتیم و این دیدار در حدود یک ساعت و نیم طول کشید و آقای موسوی تنها بود و ما 6 نفر با وی صحبت میکردیم. یکی از دوستان به آقای موسوی گفت: 2 نفر از دوستان که اینجا هستند به شما رأی ندادند، ــ اسم من و آقای نادران را گفت ــ و دو نفر از نمایندگانی هم که هستند برای شما ستاد برگزار کردند و قطعاً به شما رأی دادند ــ که اسم آقای عباسپور و آقای کاتوزیان را آورد، بهخاطر اینکه آقای کاتوزیان ستاد اصولگرایان حامی آقای موسوی را برگزار کرد و بعد هم گفت: ــ دو نفر هستند ــ که اشاره به خودشان کرد و گفت ــ معلوم نیست چه رأیی دارند. در حقیقت این را بیان کرد که “جمع ما جمع یکپارچهای نیست که مثلاً شما فکر کنید برای یک جناح یا یک سلیقه و یک نامزد باشند”.
… در ادامه کار بنده به آقای موسوی گفتم: ما از شما خاطره خوشی از دوره نخست وزیری در ذهن داریم و بهعنوان یک رزمنده شما نخستوزیر دوران جنگ بودید، حال اگر حرف و حدیثی هم هست هنوز این خاطره خوش شما در ذهن ما هست و اینجا هم که آمدیم ما به شما رأی ندادیم ولی علاقهمندیم که شما در راستای توانمندیهایتان برای انقلاب در صحنه باشید اما بههرحال یک نفر از صندوق رأی بیرون میآید و یک نفر رئیس جمهور میشود و اگر شما رئیس جمهور نشدید، دلیل بر این نیست که ما شما را نفی کنیم و آرزومندیم که شما در صحنه باشید و بتوانید کار کنید ولی دلیل اینکه شما این کار را انجام میدهید، چیست و این اعتراضات چیست؟
آقای موسوی اولاً اظهار ناراحتی کردند و گفتند: چرا بخشی از این سایتهایی که به من مربوط هست را بستهاند و یا محدود کردند؟ و نکته دومی هم که گفتند این بود که هیچ دلیلی برای اعتراضات ذکر نمیکرد و تنها دلیلی که شنیدیم این بود: اگر من اعتراض نکنم این 13 میلیون رأی از من عبور میکند. اعتراض من بهخاطر این است که یک پیشتازی نسبت به این 13 میلیون داشته باشم و بتوانم آنها را پشت سر خودم نگه دارم، حال اینکه اینها به چه دلیل و چه نیتی است را به ما نگفتند. حتی موقعی که جلسه تمام شد، همانجا با خداحافظی مناسبی جدا شدیم که دوستانه و خیلی صمیمی بود و اظهار آرزو کردیم که در فرصتی دیگر مجدد بتوانیم این جلسات را ادامه بدهیم… فردای آن روز که روز 27 خرداد بود با آقای هاشمی دیدار داشتیم و آقای هاشمی هم تنها بودند. اولین نفری که صحبت کرد آقای ابوترابیفرد بود که ایشان گزارش مثبتی از جلسه ما 6 نفر با آقای موسوی ارائه کرد و فضای مثبتی را منتقل میکرد. آقای هاشمی وقتی گزارش آقای ابوترابی را شنید، نکتهای را گفتند: آقای موسوی همه حرفهایی را که هست به شما نگفتهاند و بحث این است که آقای موسوی خواهان ابطال انتخابات است و اصرار بر تقلب دارند و برای رسیدگی به اعتراضاتشان راههایی که در چهارچوب قانون هست را قبول ندارند. آقای هاشمی گفت: صبح روز شنبه 23 خرداد آقای خاتمی با من تماس گرفتند و اعلام کرد: ما میخواهیم با آقای سیدحسن خمینی و آقای موسوی پیش شما بیاییم، و من هم گفتم: جلسه مجمع تشخیص مصلحت را باید بروم و شما بعدازظهر بیایید، و آقای هاشمی گفت که این 3 نفر ظهر آمدند. آقای هاشمی گفت: موسوی میگوید: تقلب شده و نتایج انتخابات را قبول ندارم و اینکه در حقیقت راههای قانونی را هم قبول ندارم. این سه نفر آمده بودند اعتراض کنند و البته گفتند میزان اعتراض آقای موسوی نسبت به بقیه بیشتر بود.
… نکتهای را که آقای هاشمی گفت این بود که در انتخابات تقلب شده و خود آقای هاشمی هم قائل به تقلب بود و در مورد 2 تا از دلایلش برای تقلب گفت: اولاً آقای ریشهری پیش من (هاشمی) آمدند و گفتند که هفته قبل از انتخابات روز 15 خرداد، یکی از کارمندان آستانه مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به کرج پیش پدر و مادرشان رفتند و مشاهده کردند پدرشان نیست و بعد از مدتی که پدرشان برگشت دیدند که انگشتان پدر جوهری است و جوهر استامپ بوده و بعد هم شناسنامه در دست داشته که پرسیدم: پدرجان، کجا بودی؟ پدر گفت: من 50 هزار تومان پول گرفتم و به احمدینژاد رأی دادم. بعد آقای هاشمی گفت: ناقل این صحبت خود آقای ریشهری است، لذا معلوم بوده که اینها از قبل تقلب در انتخابات را شروع کردند… بعداً وزارت اطلاعات بررسی کرد و نتایج را آقای اژهای وزیر اطلاعات وقت در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام به آقای هاشمی گفت که این حرف، حرف دروغی است و به هیچ وجه صحت ندارد و همانجا چون نقل از آقای ریشهری بود، آقای ریشهری هم سؤال کردند که صورت موضوع چیست و موضوع را که گفتند آقای ریشهری به آقای هاشمی اعتراض کردند: بنده این حرف را به شما نگفتم.
نکته دوم؛ آقای هاشمی بیانش این بود که آقای محسن رضایی گفت: از40 میلیون رأی، 8 میلیون رأی “آب” است که من سؤال کردم آقا محسن این را گفتند و آقای هاشمی گفت: بله، خود آقای رضایی به من گفتند.
… ما به منزل آقای رضایی در شهرک شهید دقایقی رفتیم که آقای نادران، آقای جلالی، آقای ابوترابی و بنده و آقای دانش جعفری هم بودند (آقای دانش جعفری مسئول ستاد آقای محسن رضایی بودند) طبق معمول نشستیم و بنده راجع به همان سؤال محل اشکالی که آقای هاشمی راجع به 32 میلیون رأی و هشت میلیون رأی اضافی سؤال کردم: شما این را گفتید؟ آقای رضایی تأیید کرد، و گفتم: چه دلیل یا سندی دارید که 8 میلیون از رأی خودساخته است؟ آقای رضایی گفت: به این خاطر که تا ساعت پنج بعدازظهر به ستاد مرکزی وزارت کشور مصرف تعرفه 17 میلیون تعرفه اعلام شده و ساعت 5 بعدازظهر تا ساعت 10 شب، 5 ساعت را ضرب در 60 دقیقه ضرب در 60 ثانیه و ضرب در 45 هزار صندوق رأی 21 میلیون نفر میشود که بهاضافه این 17 میلیون 32 میلیون نفر است و این میانگینی بود که آقا محسن حساب کرده بود را ضرب در این عدد میکرد و میگفت که امکان ندارد 21 ــ 22 میلیون پای صندوق رفته باشند.
همانجا برای آقای رضایی استدلال کردیم و گفتیم اشکال ما این است که بهصورت پیوسته مصرف تعرفه اعلام نمیشود و ممکن است در یک صندوق 5 بسته مصرف شود و بهدلیل ازدحام با مرکز تماس گرفته نشود و تعرفه مصرفی اعلام نشود. من به آقای رضایی گفتم: اگر این استدلال شماست، این استدلال از پایه سست است، بهدلیل اینکه الکترونیکی نیست که در لحظه اعلام شود، و آقای رضایی هم پاسخی نداشت و معلوم بود استدلال غلطی را هدفگذاری کردند.
ما با آقای رضایی صحبت کردیم و همه سعی هم بر این بود: اگر شما نسبت به صندوقی یا شرایطی اشکال میبینید این را بیان کنید که ما پیرامون آن تحقیق کنیم، و آقای رضایی هم استقبال کرد و ما هم خیلی خوشحال شدیم، بهخاطر اینکه آقای موسوی در مورد تحقیق در این زمینه استقبال نکرده بود ولی آقای رضایی استقبال کرد و ما خیلی خوشحال شدیم و گفتیم شورای نگهبان هم نظر مثبت دارند به اینکه اگر ما بنای تحقیق داشته باشیم میدان تحقیق را کاملاً باز کردند تا بهقدر کافی تحقیق کنیم. بااینحال در عمل باز هم آقای رضایی پیگیری نکردند، یعنی همانجا شماره تلفن ما را خواستند که بعداً هرچه زنگ زدیم و پیگیری کردیم برای بررسیهای بعدی نیامدند، حدوداً آنجا یک ساعت ــ یک ساعت و نیم جلسه داشتیم.
… به محل کار آقای کروبی رفتیم… ما چهار نفر بودیم، آقای گرامی مقدم با آقای کروبی هم بود که جمعاً 6 نفر شدیم. آقای ابوترابی، جلالی، نادران، بنده، آقای گرامیمقدم با آقای کروبی. این جلسه نزدیک 2 ساعت طول کشید و جملهای که آقای کروبی دائماً تکرار میکرد این بود: من دلم برای “اسلامیت” و “جمهوریت” نظام میسوزد. گفتیم: چرا برای اسلامیت و جمهوریت نظام؟ گفت: چون تقلب شد. گفتیم: دلیل تقلب چیست؟ گفت: من دفعه قبل 4 میلیون و نیم رأی آوردم و این بار 350 هزار، پس یقیناً تقلب شده، و ما گفتیم: مردم رأی ندادند، اینکه اسمش تقلب نیست! گفت: نه! تقلب شد. ما اصرار کردیم تا اینکه آقای گرامیمقدم به آماری از برخی صندوقهای بزرگ بجنورد اشاره کرد و ما خواهش کردیم: شما بیایید این 600 ــ 700 صندوقی که در حوزههای خراسان شمالی هست را انتخاب کنید، و اصرار از ما بود: این کار را انجام بدهید، آنها ابتدا قبول کردند ولی در آخر قبول نکردند که صندوقهای رأی را باز کنیم و کمک کنیم و اگر اشکالی هست در هر صندوقی که خودشان میخواهند؛ اما قبول نکردند.
… این کل واقعهای است که ما در جریانش بودیم. البته من به خاطر آقای هاشمی یک بخش آن را ذکر کردم و دفتر آقای هاشمی تکذیب کرد اما در صحن علنی مجلس که همه نمایندگان و آن ۶ نفر نمایندهای که در کمیته ویژه مجلس بودند و آقای ابوترابی هم صحن را اداره میکرد، من این خاطره را در نطق پیش از دستور گفتم و به شهادت گرفتم، بعد از آن اگر جایی گفتم دیگر دفتر آقای هاشمی تکذیب نکرد، از این جهت هم گفتم که حرفها واضح و مشخص است.
… یکی از نکاتی را که آقای موسوی در مناظرات روی آن تأکید داشت، قانونمداری بود و نکتهای که آقای هاشمی و خودشان در روز ۲۳ خرداد گفتند این بود که تقلب شده است و من قانون را قبول ندارم و روش رسیدگی را قبول ندارم. این اظهارات در حقیقت خلاف شعار قانونمداری بود و یک دروغ بزرگ بود که به مردم گفتند…”
[گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با دکتر علیرضا زاکانی، 1392/10/3، شناسۀ خبر: ۲۱۴۵۸۱]