“علت سفر مکفارلین به ایران چه بود؟
محسن رضایی: ایران در حقیقت علائمی را از امریکا دریافت کرده بود که آنها میخواهند راهی را برای مذاکره با ایران باز کنند. این مسئله را محسن کنگرلو که در دفتر آقای میرحسین موسوی کار میکرد، به آقای هاشمی رفسنجانی گزارش داد و ایشان نیز وی را تشویق به ادامۀ کار کرد.
این اقدامات دور از چشم فرماندهان صورت گرفت اما در میانۀ راه زمانی که متوجه شدیم جریانی در پشت صحنه وجود دارد، کل پروژه را از دست آنها گرفتیم و دو نفر از برادران سپاه(1) را مأمور کردیم تا به مسئله رسیدگی کنند. چون بیم تبدیل این جریان به بحثهای سیاسی را داشتیم لذا آن را به سمت مسائل نظامی کشانیدیم و به امریکا پیغام دادیم که شما ابتدا اطلاعات و همچنین ادوات نظامی و توپ 155م.م به ما بدهید تا به مذاکرات ادامه دهیم ولی آنها گفتند که ما نمیتوانیم توپ 155م.م بدهیم اما میتوانیم قطعات موشک هاگ بدهیم و چون موشک هاگ نیز برای ما سلاح پیشرفتۀ ضد هوایی بود، پذیرفتیم.
در حقیقت آنها به دنبال تمام کردن ماجرای فروش اسلحه و شروع بحثهای سیاسی با ایران بودند و در نهایت تعدادی نقشههای اطلاعاتی و قطعات هاگ به ما دادند و به این وسیله میخواستند مسائل سیاسی را با ایران مطرح کنند.
در همین حین بود که ناگهان متوجه شدیم مکفارلین وارد ایران شده است و کانال دوم که قبلاً در پشت صحنه در حال مذاکره با امریکا بود، وارد مسائل سیاسی شده است لذا هنگامی که حضرت اما(ره) این فریب را دریافتند، فرمودند که سریع این ماجرا را افشا کنید.
البته اگر امریکاییها تجهیزات خوبی تحویل میدادند و صداقت آنها معلوم میشد، در تصمیمگیری دچار مشکل میشدیم. اما چون مهدی هاشمی(2) این ماجرا را در لبنان لو داده بود و همچنین آنها میخواستند با ما بازی کنند، لذا بهترین راه افشای ماجرا بود.(3)
آیا ایران با افشای ماجرای مکفارلین موقعیت و امتیازهای تسلیحاتی برای تغییر موازنۀ جنگ به سود خود را از دست نداد و از طرفی، امریکا را برای رویارویی مستقیم با خود تحریک نکرد؟
ما در رابطه با ماجرای مکفارلین بهتر میتوانستیم عمل کنیم و به جای افشاگری میتوانستیم از آنها فیلمبرداری کنیم که اگر خواستند کاری کنند ما سند و مدرک داشته باشیم و یا حتی میتوانستیم از همان فیلم استفاده کنیم و پشت صحنۀ جنگ با تهدید به افشای خبر از آنها امکانات و امتیازات بیشتری بگیریم و این ارتباطات هرگاه هم توسط خودمان افشا میشد، زلزلهای در حامیان صدام به وجود میآورد.
از سویی میتوانستیم به نحوی آن را ادامه دهیم که تأثیری در موضعگیریهای انقلابی ما نداشته باشد، اما آن موقع سیستم دیپلماسی کشور آن قدر پیچیده نبوده که اکنون است. از طرفی چون مجلۀ «الشراع» در لبنان این خبر را فاش کرد، ایران نگران شد که نکند این جریان از کانال صهیونیستها و امریکا لو برود لذا به ابتکار عمل دست زد و ماجرا را افشا کرد.
اصل ماجرا از محسن کنگرلو که مشاور آقای میرحسین موسوی در نخستوزیری بود شروع شده بود. این فرد کارهای خود را با آقای هاشمی رفسنجانی پیش میبرد و هنگامی که ما متوجه شدیم در تهران اتفاقاتی در جریان است، وارد ماجرا شدیم و محسن کنگرلو را به عنوان رابط دوم قرار دادیم و آقای وردینژاد را که معاون اطلاعات سپاه بود و بعدها مسئول خبرگزاری جمهوری اسلامی شد، به عنوان رابط اصلی قرار دادیم.
در واقع ابتکار عمل را به دست گرفتیم تا ببینیم پشت صحنه چه میگذرد. اما تشکیلات مهدی هاشمی در دفتر آقای منتظری آن را به مجلۀ «الشراع» کشاندند، چرا که در آن موقع آقای منتظری قائممقام رهبری بودند و نفوذ زیادی داشتند.
در رابطه با این مطلب هم حضرت امام(ره) اطلاع داشتند و خود ایشان به آقای هاشمی رفسنجانی گفتند که آن را طرح کنند اما ایشان آن جزئیاتی که آقای هاشمی در جریان بودند را مطلع نبودند.”
[جنگ به روایت فرمانده: درسگفتارهای جنگ، دکتر محسن رضایی میرقائد، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، صص170-171 و 189-190]
پینوشتها:
1- احمد وحیدی (مسئول وقت اطلاعات سپاه و وزیر کنونی دفاع) و فریدون وردینژاد (معاون وقت اطلاعات سپاه و سفیر سابق ایران در چین)
2- برادر داماد مرحوم آیتالله منتظری
3- امریکا متعاقب بروز بحران ناشی از تجاوز رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و مواجهه با پدیدۀ گروگانگیری، بهرغم تمهیداتی که برای مهار بحران و آزادی گروگانها انجام داد، به نتیجۀ روشنی نرسیدند. در همین شرایط در 1364/3/24 هواپیمای TWE امریکا نیز ربوده شد و این ماجرا تا 8 تیر همان سال ادامه یافت. برخورداری ایران از امکان بالقوه در حل معضل هواپیماربایی، سرآغاز شکلگیری تمایل جدید امریکا به برقراری روابط پنهان با ایران بود تا با یافتن کانالهای ارتباطی مطمئن، علاوه بر حل مسئلۀ گروگانها در لبنان، آیندۀ روابط خود با ایران را نیز مشخص کند لذا بهای اولیهای که امریکا مجبور به پرداخت آن شد، ارسال اسلحه به ایران بود.
همچوناین:
ماجرای مکفارلین (۲)، (۱)