چن تا مطلب واسه پست دارم،اما حس پرداخت ش نیست. یه حسی دارم که گمون م اسم ش قبضه؛ پس تا چن روز دیگه که ان شالله بسطی حاصل بشه،اجالتاً این ته دیگ(!) ها رو میل بفرمایید…
راستی!
بعضی رفقا جوری کامنت می ذارن انگار که جلاد بالا سر شون،دست به یراق،ایستاده و اونا رو مجبور به خوندنو کلیک کردن تک تک لینک ها می کنه!
راستی تر!
با این که پیش تر هم توضیحی دادم،اما باز م عرض می کنم این «ته نوشت»ها طی فاصلۀ بین پست ها تدارک دیده می شن؛ یعنی بعضی از این ته نوشت ها حاصل وب گردی های چندین روز پیش تر هستن؛ طبیعی یه که هر کدوم شون ممکنه طعمو رنگو بویی مستقل از ته نوشت مجاور شون داشته باشن.
راستی تر تر!
این که تو بعضی کامنت ها به نظرم رسید طرف داره رعایت مو می کنه و قدری محتاط کامنت می ذاره… می دونم لطف داری… ولی بی خیال! راحت کامنت بذار… ما که این حرفا رو با هم نداریم،داریم؟! هر جور دل ت می خواد کامنت بذار…
ته نوشت ۱: این وبلاگ رو معلم کم جمعیت ترین مدرسۀ ایران می نویسه؛ مدرسۀ شهيد رجایی روستای جمالآباد كالو از توابع استان بوشهر.
ته نوشت ۲: بدون شرح! ( گرچه این قدرا هم بدون ِ بدون نیس،یه قدری شرح داره خب، ولی شما بدون شرح قبول ش کنین! )
ته نوشت ۳: معرکه س این نوشتۀ آقا طیب: نوکو رد کن بیاد!
ته نوشت ۴: آمدی جانم به قربانت ولي حالا چرا ؟
ته نوشت ۵: …و من هم تن م می لرزد!
ته نوشت ۶: با وجود همۀ نقدهایی که به سریال «پریدخت» وارده،شخصاً نگاه مثبتی به ش دارم. شاید تو یکی از پست های آتی مفصل تر به ش پرداختم، اما اجالتاً همین قدر بگم که خونوادگی ازش لذت می بریم… و این برام خیلی حسنه… حسنی که تو بیش تر نقدهای روشن فکری و انتزاعی،مغفول مونده… رها کنم!
راستی! موسیقی تیتراژ ش عجب جذبه ای داره ها …
ته نوشت ۷: طراحی کتابچۀ تاشو در Word
ته نوشت ۸: چه قدر ساده و رَوون خونده این مرثیه رو نزّار القطری؛ دیدی بین مردم چه قدر گل کرده این مداحی ش که سیمای ما هم چندین بار پخش ش کرده؟ هر بار که می شنیدم ش با خودم می گفتم ببین به چه زیبایی عین عبارات مقتل رو ساده و بی پیرایه تو مداحی ش استفاده کرده. اون وخ بعضی مداحای ما واسه این که اشک ملتو در بیارن قصابی راه میندازن!!! کسی نیس به شون بگه بندۀ خدا تو همین قدر که بتونی سادۀ مقتل رو پیاده کنی تو فرم مداحی ت، کفایت می کنه،دیگه این قدر گیر ِ قر و قمیش ش نباش… اما کو گوش شنوا؟! (یه حرف دیگه هم در گوشی از م داشته باشین؛ حالا که این گل کرده،گمون م این قدر رو ش مانور بدن تا شور شو در بیارن… خدا به خیر ش بکنه الهی!)
ته نوشت ۹: این پست از اون پست هایی بود که به قریحۀ نویسنده ش غبطه خوردم؛ خوش فرم از آب در آورده این نوشته رو. ای ول!
ته نوشت ۱۰: یه جور قبله نمای اینترنتی.
ته نوشت ۱۱: گاز رسانی!
ته نوشت ۱۲: با حال تیکه انداخته:
ته نوشت ۱۴: تصاویری از يخ زدگی آبشار گنج نامه در همدان (یاد ش به خیر… چه عالمی داشتیم تو این گنج نامه… آی جوانی!)
ته نوشت ۱۴: Palestinian loss of land 1946 to 2000
ته نوشت ۱۵: ” به جميع اشخاص جناحين متخاصمين (و البته عجالتاً همين كنشگران، يعنی فعالان سياسی مورد نظر ماست) به زبان خوش عرض می نماييم: بر همگان واضح و مبرهن است كه شما با همديگر هيچی نداريد مگر يك مقدار اختلاف سليقه! مبادا استكبار جهانی و بوقهای داخلی و ايادی خارجی اش اين اختلاف سليقه تان را زبانم لال به جاهای باريك تر بكشانند! ” (نصیحتی از مرحوم گل آقا)
ته نوشت ۱۶: واژگان فارسی به کار رفته در قرآن.
ته نوشت ۱۷: سایتی تخصصی دربارۀ مسائل روز سینمای جهان:«برشهای بلند» دات کام
ته نوشت ۱۸: حرف هایی از زهرا اشراقی (نوۀ امام خمینی –رحمة الله علیه- و هم سر رضا خاتمی،دبیرکل سابق جبهۀ مشارکت) پیرامون رد صلاحیت ها. این لینک من به اون حرفا هم هیچ ربطی به مخالفت یا موافقت م نسبت به موضع گیری اون خانم نداره. فقط ویر م گرفت این ریختی لینک بدم،همین!
ته نوشت ۱۹: خانمی که تو تهرون BRT می رونه.
ته نوشت ۲۰: يكی گفت: خسن و خسين هر سه دختران مغاويه بودند كه در مدينه آنان را گرگ دريد!
ته نوشت ۲۱: ” در ايالت كاليفرنيا،مرد قانوناً می تواند همسرش را با كمربند چرمی كتک بزند؛ به شرطی كه قطر كمربند بيشتر از ۵ سانتی متر نباشد. درصورت استفاده از كمربند قطورتر مرد بايد از همسرش اجازه بگيرد.
در ايالت آركانزاس،مرد قانوناً می تواند همسرش را كتک بزند اما فقط ماهی یک بار. ” !!!