سلام
الحمدلله مراسم عقـدمون به خوبی و خوشی برگزار شد. الان که بعد از چند روز دوری از نت فراغتی به دست آوردمو اومدم، از خوندن ایمیلها و کامنتهای خصوصیتون ذوقزده شدم. ممنون ِ لطفتونم آشنـاهای ندیـده!
وقتی تبریکها و ابراز محبتهای بروبچههای نت رو میخوندم فکرم مشغول شد که فضاهای وب چهقدر پتانسیل خوبی داره برای عمیق شدن دوستیها.
لحظاتی که جناب عاقـد مشغول خوندن صیغۀ عقد بود، همۀ توانمو صرف کرده بودم تا ذهن و قلبمو از شلوغ پلوغیهای اطرفم خالی کنم و خودمو تنهای تنها در برابر پروردگارم حاضر، و تنها او رو ناظر ببینم. زبان و قلبم به ذکر و دعا مشغول بود. الان که فکرشو میکنم، میبینم همۀ دعاها یه طرف، این دعاگویی ِ ما برای دوستان اینترنتیمونم یه طرف؛ دعا برای سعادت و خوشبختی ِ بروبچههایی که تو فضاهای متنوع وب به هم برخورده بودیمو با هم بودیم، در حالی که هیچ کدومشونو از نزدیک ندیدمو شاید نبینم. آشناهای نادیدهای که بارها ممکنه به وضوح کشیده شده باشه اختلاف نظرهامون تو مسائل مختلف. گرچه دعاها بیشتر کلی بود، ولی بعضیها رو حتـا با اسم و عنوان ِ مجازیشون یـاد کردم.
مطمئنم پدر و مادر و جد و آبـاءمون هر مدل دعایی کرده باشن تو مراسم عقـدشون، دیگه این مدلیشو تا حالا ندیده و نشنیدهن؛ البته اونـا که بیخبر بودن از دعاهایی که از دلم میگذشتو بر زبانم جاری میشد؛ ولی خب اگه خردک اطلاعی کسب میکردن، به احتمال قوی چیـزی میگفتن تو این مایهها که: خدا به خیـر کنه! جوونـای امروزو نیگا! آخرالزمون شدهها!
بازم از ابراز لطفهاتون تشکر میکنم.
خداوند به همهمون بـهروزی ِ روزافزون عنایت کنه و عاقبت همهمونو ختم به خیر کنه الهی!
8 جولای ، 2009 در ساعت 2:09 ب.ظ
8 جولای ، 2009 در ساعت 8:12 ب.ظ
ای بابا پس چرا ما بی خبر بودیم!خیر است انشا الله.
حالا بالاخره زن گرفتید یا شوهر کردید؟!
9 جولای ، 2009 در ساعت 12:30 ق.ظ
تبريك دير هنگام ما را هم بپذيريد. انشالله پر از بركت و سعادت باشد اين پيوند.
9 جولای ، 2009 در ساعت 12:43 ق.ظ
:: به عطش شکن ::

…بسی ممنون لطفتونم
:: به گلصنم ::



وقتی بیخیال ِ گوگلریدر و فرندفید و اینـایید بیخبر میمونید دیگه!
…انشالله
در ضمن، همسـر اختیار کردیم!
:: به سعی ::
خیلی ممنونم.
انشالله در شادیهایتان تبریکگـو خدمت برسیم.
10 جولای ، 2009 در ساعت 4:54 ب.ظ
اینجا کامنتدونی هم که داره. ایبابا. من هزار بار اومدم و پیدا نکردم و الان …
خواستم دوباره تبریک بگم بهت. خیلی خوشحالم برات. شاد باشی
11 جولای ، 2009 در ساعت 8:59 ق.ظ
تو كوله ي يه رهگذر چيزي بيشتر از دعاي خير و آرزوي خوشبختي و سعادت يافت نميشه!

پس هرچند با تأخير اما تبريكات ما رو پذيرا باشيد و دعاي خيرمون بدرقه راه طولاني مانده كه البته دو نفره طي خواهد شد و لذت بخش، ان شاءالله.
11 جولای ، 2009 در ساعت 9:05 ق.ظ
سلام.هزار هزار تا تبریک.خیلی خوشحال شدم.انشاالله خوشبخت وعاقبت به خیر بشید.به خانمتونم سلام برسونید.
11 جولای ، 2009 در ساعت 9:59 ق.ظ
مثل اینکه خیلی دیر رسیدیم. ولی سعی کنید تبریکات ما را هم به آرشیو تبریکهایتان بیفزایید. روزگاری خوش و خرم و سرشار از سعادت در پیش داشته باشید
11 جولای ، 2009 در ساعت 4:13 ب.ظ
سلام ؛
بسیار بسیار مبارک باشد.
نمی دانم قبل یا بعد از عقد این دعا را هم خواندید:
…رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص-24)
گفت پروردگارا من به هر خيرى كه سويم بفرستى سخت نيازمندم
حضرت موس وقتی از مصر خارج شد و به دختران شعیب برای تهیه آب کمک کرد و در حالی که هیچ چیزی نداشت در سایه درختی نشست و دعای فوق را خواند و آنگاه شعیب دختران خود را به سراغ او فرستاد و او را دعوت نمود و یکی از دختران خود را به عقد او در آورد شاید این اتفاق نتیجه همان دعای موسی بود که شاید بر زبان شما هم جاری شده و بعد از این ها باید این دعا را از زبان ذکریا زمزمه کنید:
رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء (آل عمران -38)
تا فرزندتان در حق تان چنین دعا کند :
رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا (اسرا – 21)
همیشه زندگی شیرین و با صبغه خدایی داشته باشید. آمین
12 جولای ، 2009 در ساعت 10:28 ب.ظ
:: به چهار ستاره مانده به صبح ::
زندگانیتون پر خیر و برکت الهی!
خیلی متشکرم. لطف دارید شما.
:: به یه رهگذر ::
توفیقاتتون روزافزون باشه الهی!
اتفاقن به دعای خیـرتون نیازمندم.
:: به پریزاد ::

خیلی ممنون از ابراز لطفتون. خداوند دلتونو شاد کنه الهی!
…چشم… بر روی دیده.
:: به مریم ::

…خواهش میکنم. با این تبریکها و ابراز لطفها کلی سرخوش و دلخوش شدیمو میشیم. خداوند عوض خیرتون بده الهی!
:: به سعید ::
همون طور که همیشه ازتون انتظار داشتم کامنت مغزپخت و دلبرانهای گذاشتین. خداوند بر توفیقاتتون روزافزون بیفزاید الهی!
بـهبـه!