تاریخ پر از شخصیت‌هایی‌یه که زمانی جلودار بودن؛ زمانی که هیچ کس جلودار نبود؛ ولی سرآخر زمانی رسید که به جلوداری و سابقه و اعتقادات‌شون پشت پـا زدن. تاریخ، کم نداره از این شخصیت‌ها؛ شخصیت‌هایی که در «عسر»، مقاوم و آرمان‌خواه بودن ولی رفاه و امکاناتِ «یسر»، معامله‌گر و محافظه‌کارشون می‌کنه؛ طوری که به تبع منافع‌شون، گاهی با  همون آرمان‌هایی در‌ می‌افتن که روزی براش مبارزه می‌کردن. حتـا در دشمنی و لجاجت با اون آرمان‌ها  از دشمنان دیرین هم پیش می‌افتن.

بعضی از این عالی‌جناب‌ها، تأثیرگذارها، جریان‌سازها، السابقون، انقلابی‌های تاریخ، اون‌قدر گرفتار کردن خودشونو که نام و یادشون اگه با ننگ و خیانت هم‌راه نبوده باشه، با افسوس و تأسف قرینه.

عبرت‌های تاریخ رو نباید فراموش کرد. شما که می‌فرمایید: «زمانی که آوردن اسم مبارزه و ذکر نام خمینی جرم بود، سالهایی که خمینی گفتن پلو نداشت بلکه چوب داشت، تنها کسانی آمدند که حق‌گو بودند… مهم کسانی هستند که در آن روزهای سخت پای فشردند.»(+)؛ پدر بزرگ‌تون چه کرده با برخی  به قول شما حق‌گوها و  باسابقه‌ها و  انقلابی‌هایی که موصوف به این صفت‌هایی بودن که فرمودین؟ اگه نبود اصرار و ابرام و حتـا التماس و لابۀ بزرگان بر ملایم کردن برخورد امام، مگر غیر از اینـه که تشر و طردشون شدیدتر می‌بود؟