“… راجع به صلح، از ابعاد مختلف صحبت کردهایم؛ اما حالا مسئله این است که بعد از صلح امام حسن مجتبی(علیهالصلاةوالسلام) کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلودهای که به نام خلافت، و در معنا سلطنت، بهوجود آمده بود نشود. این هنر ِ امام حسنمجتبی(علیهالسلام) بود.
امام حسنمجتبی کاری کرد که جریان اصیل اسلام -که از مکه شروع شده بود و به حکومت اسلامی و به زمان امیرالمؤمنین و زمان خود او رسیده بود- در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت، زیرا ممکن نبود، لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند. این، دورۀ سوم اسلام است. اسلام، دوباره نهضت شد.
اسلام ناب، اسلام اصیل، اسلام ظلمستیز، اسلام سازشناپذیر، اسلام دور از تحریف و مبرّا از اینکه بازیچۀ دست هواها و هوسها بشود، باقی ماند؛ اما در شکل نهضت باقی ماند. یعنی در زمان امام حسن(علیهالصلاةوالسلام) تفکر انقلابی ِ اسلامی که دروهای را طی کرده بود و به قدرت و حکومت رسیده بود؛ دوباره برگشت و یک نهضت شد.
البته در این دوره، کار این نهضت، بهمراتب مشکلتر از دورۀ خود پیامبر بود؛ زیرا شعارها در دست کسانی بود که لباس ِ مذهب را بر تن کرده بودند؛ در حالی که از مذهب نبودند. مشکلی ِ کار ائمۀ هدی(علیهمالسلام) اینجا بود.
البته من ازمجموعۀ روایات و زندگی ائمه(علیهمالسلام) اینطور استنباط کردهام که این بزرگواران، از روز صلح امام مجتبی(علیهالصلاةوالسلام) تا اواخر، دائماً درصدد بودهاند که این نهضت را مجدداً به شکل حکومت علوی و اسلامی دربیاورند و سر ِ پا کنند. در این زمینه، روایاتی هم داریم. البته ممکن است بعضی دیگر، این نکته را اینطور نبینند و طور دیگری ملاحظه بکنند؛ اما تشخیص من این است. ائمه میخواستند که نهضت، مجدداً به حکومت و جریان اصیل اسلامی تبدیل بشود و آن جریان اسلامی که از آغشتهشدن و آمیختهشدن و آلودهشدن به آلودگیهای هواهای نفسانی دور است، روی کار بیاید؛ ولی این کار، کار مشکلی است…”
[انسان 250 ساله؛ بیانات مقام معظم رهبری دربارۀ زندگی سیاسی-مبارزاتی ائمۀ معصومین(علیهمالسلام)، مؤسسۀ جهادی، مرکز صهبا، صص118-119]
همچوناین:
انسانِ ۲۵۰ ساله؛ فصل پنجم؛ امام حسن(سلامالله علیه) (۱)
11 ژانویه ، 2013 در ساعت 5:31 ب.ظ
[…] ۲۵۰ ساله؛ فصل پنجم؛ امام حسن(سلامالله علیه) (۲)، […]