دکتر محمدجواد ظریف:

 

“… اولین قطعنامۀ شورای امنیت، یک هفته پس از جنگ ایران و عراق صادر شد. قطعنامه را در 28 یا 29 سپتامبر سال 1980 صادر کردند. نکتۀ جالب این بود که در آن حرفی از تجاوز و حمله به میان نیامده و حتی درخواست عقب‌نشینی نیز نشده بود.

این شورا تا زمان فتح خرمشهر سکوت اختیار کرد. پس از فتح این شهر، تصمیم گرفتند ایران را به‌عنوان یکی از طرفین جنگ به جلسه‌ای دعوت کنند. آقای رجایی خراسانی [سفیر وقت ایران در سازمان ملل] برای شرکت در این جلسه با من مشورت کردند. به این نتیجه رسیدیم که شورای امنیت را بایکوت کنیم و از آن‌ها بپرسیم که چرا بعد از آزادی سرزمینمان به این قضیه توجه کردند در حالی که قبل از آن در سکوت به‌سر می‌بردند.

 

البته دلیل دیگر ما برای بایکوت کردن شورای امنیت این بود که هنوز تصمیم مشخصی در داخل کشور گرفته نشده بود و ما نمی‌دانستیم چه جوابی باید به شورای امنیت بدهیم. در نهایت تصمیمی تاکتیکی گرفتیم و مسئولان داخل کشور نیز آن را پذیرفتند.

 

جالب این‌جاست که تا 6 سال بعد این تصمیم تاکتیکی به‌عنوان استراتژی جمهوری اسلامی باقی ماند. ما شورای امنیت را تا زمان حملۀ امریکا به هواپیمای ایرباس، در تمام مسائل مربوط به ایران تحریم کرده بودیم. به‌طوری که آقای رجایی فقط برای بحث‌های مربوط به فلسطین یا افغانستان به شورای امنیت می‌رفتند

 

 

اندیشۀ تحریم شورای امنیت از کجا آمد؟ امروز در نقدهای سیاست خارجی گفته می‌شود که ایران در آن مقطع مناسبات خوب یا واقع‌بینانه‌ای با سازمان ملل متحد نداشت، یا این‌که اساساً جمهوری اسلامی یک دهه را در قهر با سازمان ملل متحد گذراند، نظر شما چیست؟

 

واقعیت این است که سازمان ملل متحد نیز به‌خصوص در قضیۀ جنگ، روابط خوبی با ایران نداشت. شما فرمودید که ایران نگرش واقع‌بینانه‌ای به شورای امنیت نداشته است. در شرایطی که با یکی از اعضای دائم شورای امنیت در تخاصم به‌سر می‌برید و به دلیل همین کدورت و سوءظن، دیپلمات‌هایش را به گروگان گرفته‌اید، همچنین یکی دیگر از اعضای دائم، خاک کشور همسایۀ شما (افغانستان) را اشغال کرده است، می‌توان گفت توقع همین رفتار از جمهوری اسلامی می‌رفت. از طرفی انگلیس و ایران روابط خوبی با یکدیگر نداشتند و فرانسه نیز با عراق رابطۀ استراتژیک برقرار کرده بود.

اما در هر صورت حتی از موضع حیثیت و حفظ ظاهر نیز شورای امنیت با ما بسیار بد برخورد کرد. برخورد این شورا با جنگ ایران و عراق، به‌ویژه درابتدای آن، یکی از تاریک‌ترین صفحات حیاتش به‌شمار می‌رود. حتی تا پایان جنگ نیز حاضر نشدند نام عراق را در مورد استفاده از سلاح شیمیایی به زبان بیاورند. اولین قطعنامه‌ای که عراق را در این مسئله محکوم کرده است، مربوط به بعد از پایان جنگ می‌شود. در واقع این امر نشان‌دهندۀ شناخت کاملاً نادرست شورای امنیت نسبت به ایران است.

از طرف دیگر باید این واقعیت را بپذیریم که در صحنۀ دیپلماسی چندجانبه، باید درست و عالمانه رفتار کرد. بعد از انقلاب، ما در این صحنه خوب عمل نکردیم. بعضی مواقع که فکر می‌کردیم فعال هستیم، در واقع کارها را به ضرر خودمان انجام می‌دادیم، مانند قضیۀ حق جواب‌ها که پیش‌تر به آن اشاره کردم. نکتۀ قابل توجه این است که ما چارۀ دیگری نداشتیم جز این‌که از طریق آزمون و خطا همه چیز را فرا بگیریم. آنچه که بنده و امثال بنده یاد گرفتیم، با هزینۀ بسیار زیادی به‌دست آمده است…

 

 

اندیشۀ تحریم سازمان ملل متحد از کجا به‌وجود آمد؟ وزارت خارجه یا دفتر نمایندگی ایران در نیویورک؟

 

دفتر نمایندگی ایران. چند روز پس از ورود بنده به نمایندگی، خبر فتح خرمشهر رسید. پس از آن خبردار شدیم که شورای امنیت می‌خواهد جلسه‌ای برگزار کند. جمهوری اسلامی موضعی اصولی داشت، این‌که چرا شورای امنیت پس از آزادسازی خرمشهر واکنش نشان داده است. از طرفی رفتن ما به شورای امنیت، مستلزم پاسخگویی ما بود، اما در آن زمان تهران تصمیم نداشت که آتش‌بس را بپذیرد. این تصمیم تنها یک موضع تاکتیکی بود، بنابراین الزاماً نمی‌بایست راهبرد کشور می‌شد.

مجموع این شرایط موجب شد تا ما در بحث شورای امنیت شرکت نکنیم. در آن زمان تصمیم انقلابی و تند به‌راحتی پذیرفته می‌شد. این موضع، از یک حرکت تاکتیکی به استراتژی نظام تبدیل شد تا روزی که ما رسماً قطعنامۀ 598 را پذیرفتیم. در واقع نطفۀ اصلی این تصمیم، به‌وسیلۀ بنده و آقای رجایی در روزهای اول و ورودم به نمایندگی بسته شد.”

 


[آقای سفیر؛ گفت‌وگو با محمدجواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد، محمدمهدی راجی، نشر نی، صص 36 و 63-65]