“…مشکل دیگر ما، انزوای بینالمللی ایران بود. در دوران جنگ، ایران در سازمان ملل متحد بهشدت منزوی شده بود. البته برخی افراد بهطور خصوصی میگفتند ما دلمان با شماست. اما همان افراد حاضر نبودند در یکی از سالنها یا راهروها به همراه ما چایی بنوشند.
ما در طول مذاکرات جنگ، تنها با چند نفر میتوانستیم صحبت کنیم. دیگران یا علاقهای نداشتند و یا میترسیدند که با ما صحبت کنند. گروهی از آنها دیپلماتهای کشورهای عربی و گروهی دیگر دیپلماتهای کشورهای غربی بودند.
خاطرم هست زمانی که راجع به قطعنامهها مذاکره میشد، میخواستم در مورد بحث بمب شیمیایی با رئیس شورای امنیت ملاقات کنم. ایشان سفیر فرانسه بودند و به بنده گفتند که اجازه ندارم با شما صحبت کنم. به همین سادگی.
البته او سفیر کاردان و دیپلمات خوبی نبود، وگرنه اینگونه عمل نمیکرد. در واقع میخواهم بگویم که انزوای ما تا این حد شدید بود. البته در مذاکرات مربوط به قطعنامۀ 598، جوّ شورا کمی عوض شده بود. اما هنوز در طول این مذاکرات، مخصوصاً بعد از تصویب قطعنامه تا پذیرش آن توسط ایران، واقعاً تعداد بسیار محدودی با ما صحبت میکردند. آنطور که من به یاد دارم تنها یک دیپلمات روسی به نام آقای اسمیرنوف، یک دیپلمات چینی به نام آقای وانگ و یک خبرنگار عرب به نام آقای خلیلی مطر حاضر بودند با ما در سازمان ملل متحد صحبت کنند. اما دیگران ممکن بود فقط با ما احوالپرسی کنند…”
[آقای سفیر؛ گفتوگو با محمدجواد ظریف سفیر پیشین ایران در سازمان ملل متحد، محمدمهدی راجی، نشر نی، صص57-58]
از هماین کتاب:
آقای سفیر(۱): ۸سال شورای امنیت را بایکوت کردیم!