“… در سنن ابیداود، ج1، ص53 و سنن بیهقی، ج1، ص209 آمده که عبدالرحمن بن أبزی گفت:
مردی نزد عمر بن خطاب آمد و گفت: من جنب شدم و آب نیافتم. عمر گفت: پس نماز نخوان. عمار فوراً گفت: ای امیرالمؤمنین، آیا به یاد میآوری که من و تو در سریهای جنب شدیم و آب نیافتیم و تو نماز نخواندی و من تیمم کردم و نماز خواندم، و پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) کار مرا تأیید کرد؟
عمر -از عمار ناراحت شد- و گفت: اتق الله یا عمار؛ دست بردار ای عمار و از خدا بترس و مرا تخطئه نکن.
عمار به عمر گفت: اگر بخواهی دیگر این حدیث را نقل نمیکنم.”
[«اصحاب امام علی علیهالسلام؛ شرح زندگی 1110 صحابی امیرالمؤمنین علیهالسلام، سید اصغر ناظمزاده قمی، بوستان کتاب، ج2، صص700-701» به نقل از: «الغدیر، علامه امینی، نشر دارالکتب الاسلامیة، ج6، ص83»]
از هماین کتاب:
(+) عباسبن ربیعةبن حارثبن عبدالمطلب