“…روایاتی که به آن استناد میشود، اگر از روی تقیه صادر شده باشد فقط فقیه اصولی است که با در دست داشتن فنون و مهارت میتواند بر اساس معیاری آن را کشف کند و هیچگاه محدّث بیبهره از فقاهت و اجتهاد، توان آن را ندارد؛
به طور نمونه، در جوامع روایی میخوانیم که از حضرت صادق(علیهالسلام) دربارۀ وقت نماز صبح پرسیدند. امام در آن جلسه به مناسبتی جوابی فرمود. شخصی گفت: پیشتر همین مسأله را از پدرتان امام باقر(علیهالسلام) پرسیدند، آن حضرت به گونۀ دیگری پاسخ داد. کدام درست است؟
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «پاسخ پدرم»؛ آنگاه فرمود:
فقال یا ابا محمد إنّ الشیعة اتوا ابی مسترشدین فافتاهم بمُرّ الحق و اتونی شکاکاً فافتیتهم بالتقیّة. [بحارالانوار، مجلسی، ج87، ص312، روایت6، باب13] آنها به قصد فهم حقایق پرسیدند و پاسخ مناسب را گرفتند؛ ولی از من به قصد هدایت نمیپرسند؛ بلکه میخواهند آنچه از من شنیدند، این طرف و آن طرف بازگویند و در جوّی که حاکمیت در دست دشمنان است، فتنه به پا کنند؛ پس ناچارم با تقیه پاسخ دهم.
وقتی در مجموعۀ روایات، اسرائیلیات وجود دارد یا تعداد نسبتاً فراوانی از روایات از روی تقیّه صادر شده باشد و از سویی، جهت صدور و مناسبت زمان و مکان در یک روایت مبهم باشد، چگونه میتوان به صرف روایتی که احتمالاً شخص مغرضی که به صورت گزینشی به آن تمسّک میجوید، تعیین وظیفه کرد؟!
به سبب همین مشکلات و برای پاسخگویی به مسائل نو ِ جامعۀ بشری، رفتهرفته اجتهاد از سادگی نخستین بیرون آمد و شکل فنّیتری به خود گرفت…”
[مرجعیت و سیاست در عصر غیبت، علینقی ذبیحزاده، انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ج1، صص 51-52]
28 سپتامبر ، 2013 در ساعت 17:41
[…] (+) در مواجهه با روایاتِ تقیهای […]
28 سپتامبر ، 2013 در ساعت 17:42
[…] (+) در مواجهه با روایاتی تقیهای […]
28 سپتامبر ، 2013 در ساعت 18:22
[…] (+) در مواجهه با روایاتِ تقیهای […]