“… در حالی که امریکاییها با موفقیت بخش عظیمی از اسناد سری و فوقسری را نابود کرده بودند، هزاران سند سری و فوقسری در فایلها یا گاوصندوقهای ساختمان مرکزی دستنخورده باقی مانده بود. فایلها را به راحتی باز کرده و به محتوای آنها دسترسی یافتیم. ولی گاوصندوقها، با قفلهای ترکیبی پیچیده و بزرگ داستان دیگری داشتند.
اوایل آذرماه موفق به یافتن قفلسازی شدیم که در باز کردن قفلهای ترکیبی تخصص داشت. او برای اینکه رمز قفلها را پیدا کند ساعتها به صدای آنها گوش داد تا بالاخره توانست از هفت گاوصندوق، در سه تای آنها را باز کند. سپس با شرمندگی از ما عذرخواهی کرد و گفت که دربارۀ بقیۀ گاوصندوقها نمیتواند کاری انجام دهد.
از آنجا که سه گاوصندوق باز شده حاوی اسناد بسیار حساسی بود، بیش از پیش مصمم شدیم به هر قیمت ممکن قفل باقی را نیز باز کنیم. ابتدا سعی کردیم مثل قفلساز، با گوش دادن به صدای قفلها رمز آنها را پیدا کنیم. همه سعی میکردند کمک کنند و مایل بودند فرصتی در این مورد به آنها داده شود. از سوزن و هر چیز دیگری که به فکرمان میرسید استفاده کردیم، ولی فایده نداشت. بالاخره یک دستگاه جوش، یک مته و یک ارۀ پرقدرت قرض گرفتیم. روز بعد برخی از دانشجویانی که با استفاده از این ابزار برای «مأموریت ناممکن» داوطلب شده بودند، آمدند.
به خاطر دارم که مرتباً بین ساختمان مرکزی و محوطهای که «قفلشکنها» در آنجا به شدت مشغول کار بودند، رفت و آمد و دربارۀ پیشرفت کار از آنها سؤال میکردم.
نُه ساعت بعد اولین گاوصندوق را باز کردند. با شنیدن فریاد اللهاکبر آنها دریافتیم که موفق شدهاند. با عجله بیرون دویدیم تا به آنها تبریک بگوییم. گاوصندوقهای دیگر نیز هر یک بعد از یک روز کار دشوار و خستهکننده باز شدند و در کمتر از یک هفته، همۀ اسناد باقیمانده در دست ما بود.
پنج روز بعد به تکهکاغذی برخوردیم که اگر ده روز قبل پیدا کرده میشد ارزش زیادی داشت. برادر احمد که یکی از دانشجویان دانشگاه ملی بود در یکی از کشوهای زیرزمین آن را پیدا کرد. روی این کاغذ مشتی اعداد نوشته شده بود.
گفت: «به نظر میرسد نوعی رمز باشد.»
جواب دادم: «البته. ولی چه رمزی؟»
برادر احمد با خنده گفت: «قفل ترکیبی گاوصندوقها.»
در حساسترین اسناد برای اشاره به افراد مورد نظر از کلمات رمز یا کلمۀ «منبع» استفاده میشد. مأموران سیا یا کارمندان سیاسی با بسیاری از شخصیتهای سیاسی که به نظر آنها لیبرال یا طرفدار غرب بودند قبلاً تماس گرفته تا بتوانند دربارۀ نقاط ضعف احتمالی یا کانالهای نفوذ، اطلاعات محرمانه کسب کنند. برخی از این افراد به عنوان رهبران بالقوه مخالف شناسایی شده و میتوانستند راه را برای سقوط آنچه به نظر آنها احزاب «رادیکال ضد امریکایی» بود هموار و شخصیتهای معتدلتر را جایگزین آنها کنند.
وقتی حساسترین اسناد، بهویژه اسنادی که با تحولات جاری و شخصیتهای لیبرال ارتباط داشت مرتب و به فارسی خلاصه شد، برخی از برادران آنها را خدمت امام بردند. امام از ایشان خواستند هر چه پیدا شده، بدون ملاحظۀ اینکه دربارۀ چه کسی است، افشا شود و فرمودند خود به دقت اوضاع را دنبال میکنند.”
[تسخیر؛ اولین روایت مکتوب از درون سفارت تسخیر شده آمریکا در تهران، معصومه ابتکار، انتشارات اطلاعات، صص130-132]
از هماین کتاب:
تسخیر(۲): اسنادِ سفارت
تسخیر(۱): اقدام به تصرفِ لانۀ جاسوسی
24 سپتامبر ، 2013 در ساعت 09:25
[…] تسخیر(۳): گاوصندوقها […]
9 اکتبر ، 2013 در ساعت 16:01
[…] تسخیر(۳): گاوصندوقها […]